میشه دوباره...


نگو با من حکایت گل و سبزه دیروز،

نگو با من شکایت دل از غصه امروز!

نگو با من که مثه خشکی یک شاخه شکستی

که تو از دنیا بریدی

حالا یه گوشه نشستی!

شکسته ها شکست بگذر،

نذار که بشکنی امروز!

گذشته ها گذشت بگذر،

گذشته هر چی بود دیروز!

بلند شو دلتو ز غم رها کن

منو تو شهر عشق بازم صدا کن!

بخون، با خوندنت شهر را تو پر کن!

همه بی خبرها رو تو خبر کن!

بدون که زندگی همین دو روزه،

نذار بیشتر از این دلت بسوزه!


شکسته ها شکست بگذر، نذار که بشکنی امروز!

گذشته ها گذشت بگذر،گذشته هر چی بود دیروز!


(هر کی متن بالا رو خوند یه جمله با "میشه دوباره..." بنویسه، متشکر میشم!)

نظرات 2 + ارسال نظر
بی نام جمعه 2 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:02 ق.ظ

می شه دوباره ما بچه بشیم؟ بشیم دو تا بچه ی کوچیک که دارن با هم گرگم به هوا بازی می کنن. ولی حیف که ما هرگز نمی تونیم از گذشته ی خودمون فرار کنیم. جوری زندگی کنیم که از گذشته ی خودمون راضی باشیم و روزی صدبار مرورش کنیم ، نه جوری که از گشذته ی خودمون پشیمون باشیم و ازش فرار کنیم و کابوس ما باشه!

wickerboy چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:06 ق.ظ

احتمالا این از آهنگ های قدیمی ابی نبوده.حالا ما که حالیمون نیست!!!!!!!!!!
منم در جواب یکی از اهنگ های سیاوش را که عاشقشم(اهنگش را گفتم) می ذارم( البته نه همش را .حالش را ندارم)
من می گم حالا بسوزم یا که با غصه بسازم
تو میگی فرقی نداری،من که چیزی نمی بازم
من میگم اینجاشا باختی عمری که رفته نمی یاد
تو میگی قصه همین بود،تو یه برگی توی این باد


بله قصه همین بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد